افسردگی
همه ما گاهی احساس ناامیدی، پوچی، بدشانسی، خستگی و یا ناراحتی می کنیم. شاید دلیل قانع کننده ای برای این حالت هایمان نداشته باشیم و حالتی گذرا و مقطعی باشد و شاید هم اتفاقی باعث به وجود آمدن این حالات روحی در ما شده است. آیا می توان تمام این نشانه ها و ویژگی ها را دلیل بر مبتلا بودن بر افسردگی دانست؟
ارائه ی تعریف افسردگی و پیشنهاد طرحی که بتواند مورد پذیرش همه ی متخصصان و پژوهشگران قرار گیرد، مشکل به نظر می رسد. در معنای پزشکی، افسردگی به منزله ی یک بیماری خلقی یا اختلال کنش خلق و خوی است.
- در سطح معمول بالینی، افسردگی نشانگانی است که تحت سلطه ی خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیر لفظی با عواطف غمگینی، اضطرابی و یا حالت های برانگیختگی نشان داده می شود. همچنین، افسردگی، حالت روانی ناخوش است که با دلزدگی، یأس و خستگی مشخص می شود و در بیشتر مواقع با اضطرابی کم و بیش شدید همراه است.
- افسردگی جز شایعترین اختلالات روانی و حالت خلقی است که در آن احساس غم و اندوه، ناامیدی، از دست دادن علاقه، خشم، سرخوردگی یا دیگر احساسات منفی مانند تحریک پذیری (به ویژه در نوجوانان) برای هفته ها یا سال ها باقی می مانند و زندگی روزمره فرد را مختل می کند.
افسردگی صرفاً به معنای احساس دلتنگی و غمگینی نیست. بلکه، بسیار فراتر از آن است. در حقیقت افسردگی نه تنها بر چگونگی احساس ما بلکه بر نحوه ی تفکرما درباره چیزها، سطوح ،انرژی، تمرکزحواس، خواب و حتی علایق جنسی ما تآثیر می گذارد.
افسردگی اصطلاحی است که به مجموعه رفتارهائی اطلاق میشود که عناصر مشخص آن کندی در حرکت و کلام است. گریستن، غمگینی، فقدان پاسخهای فعال، فقدان علاقه، کم ارزشی، بیخوابی و بیاشتهائی از دیگر علائم آن است.
افسردگی بالینی را می توان نوعی اختلال مرضی تعریف کرد که شامل تغییراتی در پنج حوزه ی رفتاری عمده می شود. علائم مرضی این تغییرات ممکن است همه یا هریک از تظاهرات زیر را در برگیرد:
- عواطف منفی: معمولاً شامل غم، احساس گناه با فراوانی کمتر، حساسیت ، بی حوصلگی و عواطف و احساسات منفی دیگر.
- شناخت های منفی: معمولاً شامل برداشت از خود یا خویشتن پنداری منفی، بدبینی و نظری نومیدانه در مورد محیط اطراف.
- انگیزش منفی: مشتمل بر فقدان یا از دست دادن علاقه به فعالیت هایی که فرد معمولاً آنها را ترجیح می داده و نیز افکار خودکشی.
- تغییرات رفتاری: که معمولاً شامل کاهش در نرخ انجام کارها و فعالیت های رفتاری عادی فرد است.
- تغییرات نباتی: که معمولاً شامل بی خوابی، کاهش اشتها و از دست دادن علاقه به فعالیت های جنسی می باشد.
بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی ۳۵۰ میلیون نفر که ۵ درصد جمعیت کل جهان را تشکیل می دهند از اختلال افسردگی رنج می برند. میانگین سنی افرادی که بیشتر در معرض افسردگی هستند بین ۱۵ الی ۴۴ سالگی در بین زنان و مردان است.
علائم افسردگی
- عدم تمرکز
- اختلال خواب (بی خوابی یا کم خوابی یا پرخوابی)
- تغییر اشتها (پرخوری یا کم خوری)
- احساس خستگی (انرژی لازم برای انجام کارهای روزمره را ندارند، در فکر کردن کند عمل می کنند)
- ناامیدی
- گریه بی وقفه یا حالت گریه
- ناراحتی طولانی مدت
- کمبود یا عدم اعتماد به نفس
- بی علاقگی (لذت نبردن از علاقه مندیها)
- گوشه گیری
- مشکلات گوارشی
- دردهای جسمانی (سردرد، کمردرد و…)
- بی قراری یا کندی حرکتی
- فقدان شادی و لذت
- احساس گناه
- احساس بی ارزشی
- عدم تصمیم گیری
- بدبینی
- الگوهای فکری اشتباه
- اضطراب بیش از حد
- ایرادگیری از خود
- فکر مرگ عزیزان یا خود
- خودکشی
علائم افسردگی بسته به سن و جنس
- افسردگی در بزرگسالان : عموما با علائم احساس غم و ناراحتی نشان داده می شود.
- افسردگی در نوجوانان : عمدتا به عنوان تحریک پذیری بیان می شود. بد اخلاق و زودرنج می شوند و همچنین دچار اختلالات غذایی و سوء مصرف مواد می شوند.
- افسردگی در کودکان : به این شکل است که ممکن است وانمود کنند که بیمار هستد، از رفتن به مدرسه امتناع کنند، به یکی از والدین خود بسیار وابسته شوند یا از مرگ آن ها نگران باشند.
- افسردگی در زنان: مبتلا به اختلال افسردگی نشانه هایی مانند اضطراب و ناتوانی دارند. زنان به دلیل عوامل بیولوژیکی و هورمونی بیشتر مستعد افسردگی هستند.
- افسردگی در مردان : مبتلا به اختلال افسردگی خشم، عصبانیت را گزارش می کنند. معمولا بی پروا رفتار می کنند که شامل سوء مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی به صورت افراطی می شوند.
افسردگی را نمی توان فقط به یک علت خاص معطوف کرد. دلایل مختلف در طی چند دوره باعث این اختلال می شود. برای مثال مشکلات و ناملایمات زندگی (مانند طلاق یا مشکلات اقتصادی)، سوگ و مرگ عزیزان، بیماری (مانند سرطان یا درد مزمن)، انزوا یا تنهایی. همچنین طبق گفته محققان افسردگی می تواند خود به خود و بدون هیچ علت مشخصی رخ می دهد. افسردگی نتیجه یکسری عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی، محیطی و روانشناسی می باشد. فردی که اضطراب شدید را تجربه می کند، در معرض خطر بالای افسردگی قرار می گیرد. تقریبا نیمی از افراد مبتلا به اختلال اضطراب دچار اختلال افسردگی نیز هستند.
عوامل افسردگی
- ژنتیک
- تروما یا ضربه روحی در سنین پایین
- ساختار مغز (مطالعات تصویربرداری نشان داده اند که لوب فرونتال هنگامی که فرد افسرده می شود، کمتر فعال می شود)
- سوء مصرف مواد
- سایر شرایط پزشکی (افراد مبتلا به اختلالات خواب، سرطان، درد مزمن و اختلال بیش فعالی)
انواع افسردگی
- افسردگی پس از زایمان (Postpartum depression) : نوعی افسردگی که پس از مدت کوتاهی از زایمان گریبان گیر مادر می شود. معمولا این مبتلایان احساس خستگی و بی کفایتی می کنند.
- اختلال عاطفی فصلی (‘Seasonal affective disorder ‘SAD) : دلیل قطعی و دقیق افسردگی فصلی مشخص نیست. به گفته برخی روان شناسان و دانشمندان همراه با تغییرات فصلی، تغییراتی در هورمون های افراد به وجود می آید. ایگونه افراد اکثر اوقات سال از وضعیت روحی نرمال برخوردار هستند و فقط هنگام تغییر فصل در زمستان یا تابستان دچار افسردگی می شوند.
- افسردگی ماژور با ویژگی های روانی (Major depression with psychotic features) : مشخصه اصلی این نوع افسردگی پریشانی و گاهی همراه با تصورات و باورهای غلط و توهم (دیدن و شنیدن چیزی که وجود ندارد) می باشد. شیوع این بیماری در زنان دو برابر مردان است.
- اختلال ناخوشی پیش از قاعدگی (Premenstrual dysphoric disorder) : اختلال پیش از قاعدگی یا به اصطلاح روان شناسی PMDD که حالتی بسیار شدیدتر از سندرم پیش از قاعدگی یا PMS است. زنان و دختران بالغ معمولا در اکثر چرخه های دوران قاعدگی و در اغلب روزهای آخرین هفتهٔ فاز لوتیل (روز ۱۷ تا ۲۸) دچار این اختلال می شوند. از نشانه های این اختلال می توان به احساس افسردگی، ناامیدی، عدم ثبات خلقی، احساس خشم، مشاجره کردن با دیگران، بروز عوامل جسمانی مثل درد و ورم پستان، کمر درد، سردرد، دردهای ماهیچه ای و نفخ اشاره کرد.
- افسردگی شیدایی یا اختلال دوقطبی (bipolar disorder) : اختلال دوقطبی یعنی بالا و پایین شدن خلق، گاهی شاد و پرانرژی گاهی غمگین و خسته! معمولا در آخر دوره نوجوانی یا اوایل دوره بزرگسالی به وجود می آید، شروع این دوره از اختلال به این شکل است که معمولا با یک یا چند روز افسردگی شروع می شود و پس از چند روز دوره شیدایی شروع می شود. دوره شیدایی مشخصه اصلی اختلال دو قطبی است در این نوع اختلال ممکن است که فرد ناگهان از اوج شادی و خوشحالی به اوج ناراحتی و غمگینی می روند. محققان بر این باور هستند که دلیل ابتلا به این اختلال وراثت و ژنتیک است و یا مشکل فیزیکی در قسمتی از مغز است که عملکرد را دچار اختلال می کند و نیازمند دارو درمانی است.
چگونگی درمان افسردگی
اول اینکه می توانید از یک متخصص روان پزشک کمک بگیرید و در مورد حالات روحی خود توضیحات لازم را بدهید و روند درمان را شروع کنید. دوم اینکه طبق تشخیص روان پزشک در صورت حاد بودن مشکل می توانید یک دوره دارو درمانی را شروع کنید. همچنین می توانید با ایجاد تغییر در برنامه زندگیتان حالات افسردگی را حدالامکان دور کنید.
- اگر چه تغییر در سبک زندگی و عادات قدیمی میتواند کمک کند اما به تنهایی کافی نیست. مشاوره و استفاده از دارو بخشی از راه حل است.
- اگر دارو مصرف می کنید و به نظرتان موثر واقع نمی شود حتما با پزشک خود مشورت کنید.
- فعال باشید، سعی کنید به کلاسهای یوگا بروید یا برای افزایش سطح اندورفین پیاده روی کنید.
- لازم نیست زمانی که افسرده هستید وانمود کنید که اتفاقی نیفتاده است. با پزشک خود در ارتباط با راههای کنترل افسردگی صحبت کنید.